شعر از " احمد رضا احمدی " از کتاب یادگاری
زمانی
با تکه ای نان سیر می شدم
و با لبخندی
به خانه می رفتم
اتوبوس های انبوه از مسافر را
دوست داشتم
انتظار نداشتم
کسی به من
در آفتاب
صندلی تعارف کند
در انتظار گل سرخی بودم
+ نوشته شده در پنجشنبه دوم آذر ۱۳۹۱ ساعت 9:5 توسط elshan azadi
|